دارالقرآن حاملان نور تبریز

وبلاگ دارالقران حاملان نور تبریز ـ خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

دارالقرآن حاملان نور تبریز

وبلاگ دارالقران حاملان نور تبریز ـ خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه دوم-ذکر)

ذکر درلغت:


درکتاب العین،کهنترین فرهنگنامة ادب عرب آمده است:""الذّکر:الحفظ للشیء وتذکره و


هو منّی علی ذکر""-‌ذکرنگاه داشتن چیزی وازآن یادکردن است،چنانچه گفته می شود من به یاد او هستم_والذّکر:جری الشیءعلی لسانک تقول جری منه ذکر_ذکرعبارتست از جاری


شدن چیزی بر زبان انسان چنانچه گفته می شود یادی از او به میان آمد_""


ذکر در اصطلاح:


معنای جامع ذکر همان یادآوری به قلب وزبان است که گاهی در برابر غفلت وگاهی در برابر نسیان به کار می رود.


غفلت به معنی توجّه نداشتن به علم ونسیان به معنای زایل شدن معنی از ذهن است.


بعد از روشن شدن معنای ذکر خوب است به رابطه این واژه با عوامل آرامش بپردازیم.


قرآن یکی از عوامل آرامش را ""ذکر""(یاد خدا )معرفی کرده است.چنانچه می فرماید:


‹‹ الّذین آمنوا وتطمئنّ قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئنّ القلوب››‍‹‹آنها (کسانی که به


خدا برمی گردند)کسانی هستند که ایمان آورده اند، ودلهایشان به یاد خدا مطمئن (وآرام) است،آگاه باشید ،تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد››


اطمینان به معنی آرامش وقرار گرفتن است ودل مطمئن ، همان نفس مطمئنّه است که در


 آیة:(یا ایّتها النفس المطمئنّه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی واد خلی


جنّتی) آمده ست که پاداش کسی که با یاد خدا به این مقام (اطمینان) رسیده، درآمدن در سلک بندگان خدا وورود به بهشت است.


مراد از( ذکرالله) یاد خدا، مطلق توجّه انسان به خداست.درتزاحم زندگی وانبوهی کارها وتنگناههای موجود ودر اضطرابی که بسیاری ازمردم را نابود می کند دل آرامی ، با یاد


خدا آرامش می گیرد . ازاین رو سزاوار است که دشواریهای درونی خود را به ذکر


خداوند چاره کنیم.زیرا برترین چاره ای که می توان از آن بهره برد به ویژه در زمان ما که روزگار اضطرابات وهیجانها ودر گیریهاست واتعمار شرق وغرب آن را دامن می زند.یاد خدا تنها به ذکر زبانی نیست اگرچه یکی از مصادیق روشن یاد خداست.زیرا آنچه مهم است به یاد خدا بودن در تمام حالات خصو صا در وقت گناه است


  " برکات یاد خدا:


1-یادنعمتهای خدا عامل شکر است2-.یادقدرت او سبب توکّل بر اوست 3-یاد الطاف


 او مایة محبّت است4-یاد قهر و خشم او عامل خوف (ترس)از اوست5-یاد عظمت


وبزرگی او سبب خشیّت در مقابل اوست6-یاد علم اوبه پنهان وآشکار مایة حیاوپاکدامنی ماست7-یاد عفو وکرم او مایة امید وتوبه است8-یاد عدل او عامل تقوی وپرهیزگاری


 است"


درمعراج السعاده درباره ذکر حقیقی آمده است که:


‹‹ ذکر حقیقی عبارتست از یاد نمودن خدا در دل وچون زبان هم به موافقت دل حرکت


 کند نور علی نور است واما مجرد ذکر زبان اگر چه هر گاه به قصد قربت وثواب باشد


 فایده بسیار برآن مترتب است اما اثر انس ومحبّت ویاد خدا در دل حاصل نمی شود.››


پس ذکرحقیقی ذکری است که در دل به یاد خدا بودن را همراهی کردن واگرفقط بازبان خدا را یاد کنیم ولی دردل از یاداو غافل باشیم ، این نوع ذکر ، ذکر حقیقی وتأثیر گذار به


حساب نمی آید ولذا قطعا ذکری که لقلقه زبان باشد اثر آرامش بخشی هم نخواهد داشت .


به هر حال قرآن یکی از عوامل آرامش را ذکر معرفی می کند.وآن ذکری می تواند عامل آرامش باشد ، که ذکر حقیقی (ذکر قلبی )باشد.ذکرقلبی است که روح همة عبادتهای عملیّة


می باشد.


پس اگر انسان در اکثر اوقات به دل متوجّه خدای متعال باشد وبه زبان  بر اذکاری که از


 طریق شرع رسیده ، مداومت کند انس بهحق پیدا می کند وکسی که با خداوند انس


گرفته باشد به آرامش واقعی رسیده است.چرا که خداوند بهترین وامنیّت بخش ترین


موجود می باشد.وکسی نیست که بتواند مقابله با قدرت الهی را داشته باشد.پس به حق


باید گفت که کسی به ّرامش واقعی خواهد رسیدکه با خدا مأنوس باشد.بهترین راه انس


 به خدا،یاد اوست.وبهترین نوع یاد خداوند هم (نماز)است.چرا  که فرمود:""اقم الصلوه لذکری"" (نماز را برای یاد من به پا دار)




-العین/خلیل بن احمد الفراهیدی (ذکر) ج4 ص 498

   رعد/28


  فجر/27-28-29-30


  تفسیر نور/محسن قرائتی ج 6 ص 190


 معراج اسعاده ص 445



   طه /14

 

نویسنده مطالب : حسن عسکری http://arameshquran.parsiblog.com

راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول -ایمان)

ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش  وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1]


در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان  را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3].››


یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از  خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت  سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.


راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث  ما روی عوامل آرامش دور می زند


لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:


 آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با          شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""


این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه


 است.[5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل  شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7] استفاده کرده اند.


به هر حال با توجه به این آیات وآیات دیگر می توان به این اصل مهم رسید که: امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی .


بگر پایه های ایمان به خدامتزلزل گرددواحساس مسئولیت در برابرپروردگار ازمیان برودوعدالت اجتماعی جای خود را به ظلم وستم بسپارد،امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت وبه همین دلیل با تمام تلاش وکوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط نا امنی های مختلف در دنیا می کنندروز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنیت واقعی بیشتر می گردد.دلیل این وضع همان است که در آیه فوق اشاره شده.پایه های ایمان لرزان وظلم جای عدالت را گرفته است.تأثیر ایمان در آرامش وامنیت روحی برای هیچکس جای تردیدنیست همانطور که ناراحتی وجدان وسلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نمی باشد.[8]



[1]    سید قطب ( فی ضلال القرآن ) ذیل تفسیر آیه 15 حجرات ص 3349 ج6 ‌‌-‌  دارالشروق قاهره



[2]  فتح /4   



[3]  ترجمه المیزان ذیل آیه 4 فتح   



[4] انعام /82   



[5]     ترجمه المیزان ذیل آیه 82/انعام-   یکی اسنادی که در جمله اسمیه (لهم الامن ) است ویکی اسنادی است که در جمله (اولئک لهم الامن )است چون جمله (لهم الامن) خبر است از برای (اولئک) که روی هم جمله ای را تشکیل می دهند وتازه این این مبتدا وخبر روی هم خبر (الذین آمنوا) ومتضمن اسناد دیگری در جمله اسمیه دیگری است وهمچنین (وهم مهتدون) که عطف شده بر جمله (لهم الامن) 


[6] - ترجمه المیزان ذیل آیه 82 انعام



[7] -لقمان/12



[8] تفسیر نمونه /ذیل آیه 82 انعام 

 

نویسنده مطالب : حسن عسکری http://arameshquran.parsiblog.com

خواص شگفت‌انگیز صلوات

خواص شگفت‌انگیز صلوات

صلوات

صلوات نشانه محبت به حبیب خداست .

صلوات باعث تقرب به خدا و رسول خدا می‌شود .

صلوات موجب شفاعت است .

با صلوات حاجات برآورده می‌شود .

صلوات باعث آمرزش گناهان می‌شود .

صلوات موجب عافیت و شفای امراض می‌شود .

صلوات حافظه را تقویت می‌کند .

صلوات موجب توانگری است .

صلوات موجب روشنایی قبر و قیامت است .

صلوات باعث تشریف فرمایی پیامبر به موقع مرگ است .

صلوات نور صراط است .

صلوات باعث نجات از آتش جهنم و داخل شدن در بهشت است .

 

معنای صلوات

صلوات در لغت به معنی «دعاست» و نماز را به جهت این که شامل دعا می‌شود «صلاة» می‌گویند.

اما صلوات در میان عرف مردم شامل دو چیز می‌شود:

معنای اول: سلام و درود بی‌کران خداوند و فرشتگان و کسانی که ایمان به رسول خدا آوردند، به جهت عظمت، مقام و منزلت آن حضرت صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله)  و آلش می‌فرستند .

معنای دوم: صلوات به معنای نماز است .

عده‌ای هم صلوات پروردگار عالم را به پنج معنی تقسیم می‌کنند .

1) به معنای رحمت

2) به معنای مغفرت

3) به معنای شفاء

4) به معنای تزکیه

5) به معنای کرامت

 

معنای حروف صلوات از دیدگاه علمای دین

بعضی از علمای دین حروف صلوات را به معنای خاصی به کار برده‌اند که عبارت‌اند از:

«صاد» در صلوات از «صمد» است که از اسماء خداوند است .

«لام» در صلوات از «لطیف» است که از اسماء خداوند است .

«واو» در صلوات از «واحد» است که از اسماء خداوند است .

«هاء» در صلوات از «هادی» است که از اسماء خداوند عالم است .

 فضایل صلوات در روایات

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

«هر کس صد بار بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت او را برآورده می‌سازد.»

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید:

«هیچ دعایی به آسمان نمی‌رسد مگر این که دعا کننده بر محمد و آل او صلوات بفرستد.»

 منبع:

کتاب خواص شگفت انگیز صلوات

 

ثروتمند شدن با صلوات

ثروتمند شدن با صلوات

صلوات

در میان بنى اسراییل، شخصى کشته شد که قاتل او معلوم نبود، خداوند وحى فرستاد که گاوى را با صفات مخصوصى کشته، یکى از اعضاى او را بر بدن مقتول بزنند تا او خبر از قاتل خود دهد. آن گاو نزد جوانى از بنى اسراییل بود که خداوند به این جوان عنایت کرد و صلوات را به او تعلیم داده بود.

آن جوان در خواب دید که به او امر شد که گاوش را نفروشد، مگر به امر مادرش . آن جوان از خواب برخاست، بنى اسراییل نزد او آمدند تا گاو را از او بخرند، مادر جوان گفت: باید پوست این گاو را پر از طلا کنید تا آن را به شما بفروشیم . آنها راضى شده، گاو را خریدند، سپس او را کشته و یکى از عضوهاى بدنش را بر پیکره مرده زدند. آن مرده زنده شد و خبر داد که قاتل او پسر عمویش است .

بنى اسراییل گفتند: نمى‌دانیم که کدام عجیب‌تر است: زنده شدن این جوان یا ثروتمند شدن این مرد.

خداوند به حضرت موسى (علیه السلام) وحى کرد که: به بنى اسراییل بگو که اگر مى‌خواهند زندگى دنیایى آنها نیکو گردد و در آخرت نیز بهشت نصیب آنها گردد، ذکرى را بگویند که این جوان بدان تمسک جست و آن صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام مى‌باشد.

آن جوان به موسى (علیه السلام) گفت: من چگونه این اموال را از شر حسودانم و دشمنانم حفظ نمایم؟

موسى گفت: بر اموالت صلوات بر محمد و اهل بیت طاهرینش بفرست تا خداوند ضرر هر دشمن و حسودى را از تو دفع نماید.

موسى گفت: شما نیز به انوار مقدس اهل بیت توسل جویید و بر محمد و اهل بیت او صلوات بفرستید. آنها نیز چنین کردند، سپس حق تعالى وحى فرستاد به موسى (علیه السلام) که: در فلان خرابه هزاران دینار طلا وجود دارد، آن را میان خود قسمت نمایید.

این فراوانى مال، به سبب برکت صلوات بر محمد و اهل بیت او حاصل شد. 

بنى اسراییل نزد موسى آمدند و گفتند: ما همه اموال خود را به این جوان بخشیدیم، دعایى کن که خداوند نیز به ما روزى گسترده عنایت فرماید.  

منبع:

آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت، عباس عزیزى .

عطر صلوات

عطر صلوات

صلوات

صلوات سبب شفاعت پیامبران

حضرت زهراعلیها السلام فرمودند: پدرم رسول خدا صلى‏الله‏ علیه ‏و آله بر من وارد شد در حالى که مهیاى خواب بودم. حضرت فرمودند: اى فاطمه نخواب مگر بعد از آن که چهار عمل را به جاى آورى. اول این که: ختم قرآن کنى، دوم آن که: پیامبران را شفیعان خود گردانى ، سوم این که ، مؤمنین را از خود خشنود گردانى ، چهارم آن که: حج و عمره کنى. حضرت این را فرموده و اقامه نماز کردند ، من صبر کردم تا نماز پدرم تمام شد. سپس پرسیدم یا رسول ‏الله، مرا به چهار چیزى امر فرمودید که در این مدت زمان،  قدرت انجام آنها را ندارم.

پدرم تبسمی کرده ، فرمودند: هرگاه سه مرتبه سوره «اخلاص‏» را بخوانى گویا ختم قرآن کرده ‏اى، و هرگاه صلوات بفرستى بر من و پیامبران پیش از من ، همه ما شفیعان تو خواهیم بود و هرگاه براى مؤمنین استغفار کنى پس تمامى ایشان از تو خشنود مى‏شوند ، و هر گاه بگویى «سبحان‏ الله و الحمدلله و الله‏ اکبر» مثل این است که حج و عمره انجام داده باشى.

بوى عطر

حضرت فرمودند: کدامیک از شما بر من زیاد صلوات مى‏فرستید ؟ مى‏خواستم بگویم که من زیاد صلوات مى‏فرستم ، اما ساکت‏ شدم. بار دوم پرسیدند: باز هم کسى پاسخ نگفت . براى بار سوم حضرت فرمودند: کدام یک از شما بر من زیاد صلوات مى‏فرستد؟ مى‏خواستم بگویم من ، که با خود فکر کردم شاید دیگران بیشتر از من صلوات مى‏فرستند. پس آنگاه پیامبر اکرم ، صلى ‏الله‏ علیه ‏و آله،  بلند شده و خطاب به من فرمودند: شما بر من زیاد صلوات مى‏فرستى ، و مرا بوسید ؛  از آن پس این بوی عطر از من استشمام می گردد.

صدقه زبان

حضرت فرمودند: صدقات قلبى و زبانى بدهید. باز مردم سؤال نمودند : چگونه صدقه بدهیم؟ حضرت فرمودند: صدقات قلبى ، این است که محبت‏ خدا و محمد رسول خدا و على ولى خدا  و همه کسانى که براى قیام در راه دین خداوند انتخاب شده ‏اند ( ائمه معصومین ، علیهم‏السلام،) و محبت‏ پیروان آنها و کسانى را که از دوستداران شیعیان هستند در دلتان ایجاد کنید. اما صدقات زبان ، این است که مشغول به ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید ، زیرا خداوند شما را به واسطه ی این اعمال به بهترین درجات مى‏رساند.

صلوات و رنج ‏شیطان

عاجزترین مردم

منبع:

برگرفته از کتاب حکایتهاى شنیدنى از فضائل و آثار صلوات

روزى پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله از راهى عبور مى‏کرد. در راه شیطان را دید که خیلى ضعیف و لاغر شده است. از او پرسید: چرا به این روز افتاده ‏اى؟ گفت: یا رسول ‏الله از دست امت تو رنج مى‏برم و در زحمت‏ بسیار هستم . پیامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه کرده ‏اند ؟  گفت: یا رسول ‏الله امت ‏شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصایص را ندارم . اول این که هر وقت ‏به هم مى‏ رسند سلام مى‏کنند. دوم این که با هم مصافحه ( دست دادن)  مى ‏کنند. سوم آن که ، هر کارى را که مى‏ خواهند انجام دهند ان‏ شاء الله مى ‏گویند ، چهارم از این خصلتها آن است که استغفار از گناهان مى ‏کنند ، پنجم این که تا نام شما را مى‏  شنوند صلوات مى‏فرستند و ششم آن که ابتداى هر کارى « بسم الله الرحمن الرحیم‏» مى‏ گویند. پیامبر خدا فرمودند: دوست دارید شما را به بخیل‏ ترین ، کسل ‏ترین ، عاجزترین ، دزدترین و جفاکارترین مردم راهنمایى کنم ؟ بخیل‏ترین مردم کسى است که هنگام ملاقات با مسلمانى به او سلام نمى‏کند ، کسل‏ترین مردم کسى است که در عین صحت و سلامتى و فراغت ‏خاطر ، خداى خود را حمد و ستایش نمى‏ کند ، دزدترین مردم کسى است که از نمازش مى‏ دزدد ، جفاکارترین مردم کسى است که نام مرا بشنود و صلوات بر من نفرستد و عاجزترین مردم کسى است که قدرت و توانایى دعا کردن را ندارد.
پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله فرمودند: اى مردم ، با اطاعت ‏خدا به خدا نزدیک شوید تا این که خداوند شما را به خیر برساند... و از اموال خودتان در حقوق لازمه انفاق کنید. در این حال ، مردم بلند شده و عرض کردند اى رسول خدا بدن ما ضعیف است و مال و منالى هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، پس چه کنیم؟
مرحوم آخوند ملاعلى همدانى رحمة ‏الله‏ علیه ، حکایت نموده ‏اند که: روزى پیرمردى جهت‏ حساب خمس و زکوة نزد من آمد ، متوجه شدم که از آن پیرمرد بوى عطر عجیبى به مشامم مى‏رسد که تا به حال نظیر آن را استشمام نکرده ‏ام. از او پرسیدم از چه عطرى استفاده مى‏کنى؟ گفت:  این بوى خوش ، قصه‏ اى دارد که تاکنون آن را براى احدى نقل نکرده ‏ام. قصه این است که شبى در عالم خواب پیامبر خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و آله را زیارت نمودم ، در حالى که آن حضرت نشسته بودند و حدود ده یا بیست نفر اطراف ایشان حضور داشتند و من هم در آن مجلس بودم.

اسرارنوروز ازدیدگاه امام صادق (ع)


اسرارنوروز ازدیدگاه امام صادق (ع)

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 

مُعلّى پسر خُنَیس گوید: در روز نوروز، بر امام صادق(ع) وارد شدم.

 

 فرمود: «آیا این روز را مى شناسى؟». گفتم: قربانت گردم! این روز را فارسیانْ گرامى مى دارند و به یکدیگر هدیه مى دهند. فرمود: «سوگند به خانه کعبه که این، رمزى دیرینه دارد و برایت روشن مى سازم تا آگاه گردى».

 

آن گاه فرمود: «اى معلّى!

1-  روز نوروز، همان روز است که خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجت هایش بگروند و به امامان ایمان آورند.

 

 2- این همان روز است که خورشید طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و گل هاى زمین روییدند.

 

3- این همان روزى است که کشتى نوح(ع) بر ساحل جودى آرامش یافت

 

4-  این همان روزى است که خداوند، گروهى چند هزار نفره را که از ترس مرگ از خانه ها بیرون رفته بودند زنده ساخت، پس از آن که آنان را میرانده بود.

 

5-  این، روز فرود جبرئیل بر پیامبر اسلام است

 

 6- این روزى است که پیامبر(ص) امام على(ع) را بر دوش گرفت تا بت هاى قریش را در مسجد الحرام شکست و در همین روز، ابراهیم خلیل الرحمن، بت ها را شکست.

 

 7- این همان روزى است که پیامبر(ص)  به یارانش دستور داد با على(ع) بیعت کنند و در همین روز، على را براى بیعت گرفتن از جنیان فرستاد.

 

 8- در همین روز على (ع)  بر نهروانیان پیروز شد

9- در این روز، قائم ما و صاحبان حکومتْ قیام کنند

10-  و در همین روز، قائم ما بر دجّال پیروز گردد و او را در زباله دان کوفه به دار آویزد.

 

ودرپایان امام صادق (ع) فرمود:

و ما من یوم نَیروز إلاّ و نحن نتوقّع فیه الفرج؛ لأنه من أیامنا وأیام شیعتنا

 در هر روز نوروزى، ما آرزوى فرج داریم؛ چرا که آن از روزهاى ما و شیعیان ماست. فارسیان، آن را گرامى داشتند و شما (اعراب) آن را ضایع کردید.»

منبع:

بحارالأنوار، ج‏56، ص‏91

عید نوروز(شیخ جعفر مجتهدی)

عید نوروز(شیخ جعفر مجتهدی)

یکی از دوستان شیخ جعفر آقا مجتهدی یه روزی خدمت حضرت آقا عرض میکنند آیا این عید نوروز که اینقدر مردم بهش توجه دارن ولباس نو می پوشن فلسفه ای هم داره؟

آقا فرمود: بله آقا جان، روز عید غدیر که نبی اکرم (ص)حضرت مولا علی (ع) رو به جانشینی معرفی کردن مصادف با جمعه اول فروردین ماه بوده. باید این روز رو جشن گرفت آقا جان.

منبع: کتاب لاله ای ملکوت، حمید سفیدآبیان، صفحه 188

ღنوروز در روایات اسلامی، عیدتون مبارکღ

روایت های اسلامی درباره نوروز

 

happy-new-year6.jpg

 

آورده اند که در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند که امروز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده کرد وابرها را فرمود که به آنان ببارند از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود.

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی.

<<< پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست. >>>

دوستای عزیز عیدتون مبارک

سالی پر از شادی و سلامتی و موفقیت براتون آرزو میکنم

 

729825222568842412301501552257363254188151.jpg

هفت سین قرآن مجید

هفت سین قرآن مجید

1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)

" از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود."

این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.

پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.

 

2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79)

" درود بر نوح در میان جهانیان."

چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.

 

3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)

" درود بر ابراهیم."

در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل -  فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]

 

4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120)

" درود بر موسی و هارون."

درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:

- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)

- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)

- ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)

- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)

- ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)

و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.

سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.

سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.

سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.

 

5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)

" درود بر پیروان الیاس" (1)

خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129)

امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.

تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.

 

6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)

" ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید]

در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.

 

7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5)

" [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . "

این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.

منبع : سایت تبیان

 

میلاد رسول اکرم (ص)و امام ششم شیعیان ستاره آسمان امامت بر همه شما دوستان مبارک

16.gif

چرا به ما میگن شیعه؟!

 

15811692126242831451011017925289243338.jpg

 

آیا می دانید چرا پیروان اهل بیت را شیعه می نامند؟!!

این سوال بسیار مهمی است که دانستن آن برای همه ی ما که خود را شیعه می نامیم  ضروری است.

امام صادق علیه السلام رئیس مکتب جعفری در روایتی شریف پاسخ این پرسش را بیان فرموده اند.

که من آن را برای شما می گویم: روزی یکی از دوستان امام به نام مفضل می پرسد: شما قبل از خلقت آسمان و زمین کجا بودید؟ امام می فرماید ما نوری بودیم که خدا را تسبیح و تقدیس می کردیم تا اینکه خداوند ملائکه را آفرید و به آنها نیز فرمان تسبیح داد ولی آنها گفتند که ما نمی دانیم، آنجا بود که به دستور خدا، ملائکه از ما تسبیح را آموختند. باید بدانی که پیروان ما از شعاع آن نور آفریده شده‌اند و به همین خاطر است که به آنان شیعه نامیده شده‌اند ...

پس قدر خودت را بدان و بدان که این فقط یک اسم نیست که رسم حقیقی توست و هر کسی توفیق آن را نخواهد یافت.

و چه چیزی بهتر از این که این نور درونی را چراغی در این تاریکنای زندگی کنی تا رسیدن به خانه دوست که هرچه هست هموست! که اگر چنین نکنی قدر خود را نشناخته ای.

بحار الانوار، ج 26، ص 349، حدیث 24